تل ابلیس بردسیر
تل ابلیس بردسیر
تل ابلیس از تپههای باستانی ایران است که قدمت آن به هزاره پنج قبل از میلاد میرسد.
این تپه که ظاهر عجیب و خاصی دارد، در روزگاران گذشته محل زندگی یکی از تمدنهای فلات ایران بوده است. روی این تپه کاووشهای باستانشناسی بسیاری انجام شده که مهمترین آنها دستیابی به سنگ، مس، فلزات و سفالها در دورههای مختلف است.
تل ابلیس بازمانده شهرک هفتهزار سالهای است که به دست اقوامی پیشرفته برپا شد و تا هزاره اول پیش از میلاد، بهمدت چهار سال مرکز تمدن این منطقه بود.
این اقوام کشاورزان اولیه استان کرمان را تشکیل میدادند. بیشترین اطلاعات به دست آمده از زندگی اولیه در تل ابلیس مربوط به اواخر هزاره پنجم تا اوایل هزاره چهارم پیش از میلاد است. با کاوش و مطالعه لایههای موجود در این تپه، هشت دوره متمایز فرهنگی را شناسایی کردهاند.
در این منطقه عبور از دوره مسسنگی به مفرغ بدون هیچ گسستگی ادامه داشته است. شواهد بهدست آمده نشان میدهد که صنعت فلزکاری در هزاره پنجم قبل از میلاد در این منطقه از پیشرفت زیادی برخوردار و بهطور چشمگیری رایج بوده است. آنچه فلزکاری تل ابلیس را بینظیر میکند، روش فلزگدازی با در درجه حرارت کموبیش کنترل شده در این منطقه است.
آدرس: در ۸۰ کیلومتری جنوب غرب شهر کرمان است. شهرستان بردسیر، سه کیلومتری دشتکار در فاصله سه تا پنج کیلومتری جنوب غرب تل ابلیس تپههای پنجگانه متعلق به دوران پیش از تاریخ دیده میشود.
وجه تسمیه تل ابلیس
وجه تسمیه تل ابلیس مشخص نیست. برخی از اهالی اطراف معتقدند روی این تپه شخصی بدذات زندگی میکرد؛ ازاینرو تل ابلیس نامیده شد. برخی دیگر وضعیت غیرعادی تپه و در مواردی حالت ترسناک آن را دلیلی برای نامگذاری تل ابلیس دانستهاند. برخی معتقدند وجود سربارههای فراوان مس روی تپه با گذشت زمان به آن رنگ سیاهی بخشیده و به همین دلیل تل ابلیس نامیده شده است. پیشینیان سیاهی را رنگ ابلیس میدانستند؛ ازاینرو رنگ سیاه مس را به ابلیس نسبت دادهاند. همچنین در اشیای پیداشده در این تپه، نقش مار به تعداد بسیار روی سفالها دیده میشود؛ بنابراین این احتمال وجود دارد که وجه تسمیه تپه ارتباطی با این تصاویر داشته باشد. برخی بر این باور بودند که باید نام تپه تغییر کند؛ اما باستانشناسان و دیگر متخصصان مخالفت کردند و بر حفظ نام تپه تاکید داشتند.
کاوشهای تل ابلیس
تل ابلیس برای نخستين بار در سال ۱۳۱۱ خورشيدی (۱۹۳۲ ميلادی) توسط سراورلا شتاين مورد بازديد قرار گرفت. در آن زمان ارتفاع تپه را حدود ۱۱ متر از سطح زمينهای اطراف و قطر پايه آن را حدود ۱۰۰ متر تخمين زدند و گزارش مختصری در مورد آن به چاپ رساندند. به دنبال بررسی اشتاين، در سال ۱۳۴۲ خورشيدی، هياتی به سرپرستی ژوزف كالدول از تپه بازديد کرد. در سال ۱۳۴۵ خورشیدی، حفاری در اين محل آغاز شد. در تل ابليس سفالها را بر اساس لايهنگاری از قديم به جديد طبقهبندی کردند و سفالهای هر لايه با نام ويژهای اسمگذاری شد. این نامها برگرفته از مكانهای باستانی بررسی شده حوزه بردسير هستند.
آثار مکشوف در تل ابلیس
در تل ابلیس انواعی از اشیای سنگی، سفالی و استخوانی پیدا شدهاند. اشیای سنگی شامل کاسه، انواع ساینده، سنگساب تبر سنگی، پیکرک سنگی و ابزارهای سنگی دیگر میشود. همچنین اشیای صدفی، اشیای فلزی مسی و انواع اجسام گلی از این تپه به دست آمدهاند. کورههایی نیز کشف شدند که برای ذوب مس از آنها استفاده میکردند.
ظروف سفالی منحصربهفرد تل ابلیس از هر طبقه قابل مقایسه با سفالهای همعصر خود در نواحی مجاور بودهاند و به چندین گروه تقسیم شدهاند. سفالهای نخودی کشف شده، قدمتی بین هزاره پنجم تا چهارم پیش از میلاد را تایید میکرد. همچنین در ظروف سفالی به دست آمده از تپههای این محل، میتوان نقشهای مختلفی از مارها را دید.
وجود تعداد زیاد سنگهای بزرگ و قلوهسنگ از انواع سیاه بازالت در منطقه، احتمال خانهسازی در دورههای پیش از میلاد را قوت بخشیده است. بهعبارت دیگر مردم این سرزمین در دوران پارینه سنگی نیز از تمدن ابتدایی بهرهمند بودند. زیر یکی از اتاقهای مسکونی در این تپه، بقایای اسکلت مردی بالغ همراه با لیوانی سنگی پیدا شد که از اعتقادات مذهبی مردم در آن دوره نشان دارد. از وضعیت اتاق و ارتباط آن با دیگر فضاها، بهنظر میرسد این محل عمدا برای دفن جسد ساخته شده بود و ساکنان تل ابلیس اجساد خود را در کف خانهها دفن میکردند.
همچنین در کاوشهای صورت گرفته مشخص شد که ساکنان تپه در هزاره پنجم قبل از میلاد، در خانههایی با بیش از یک اتاق زندگی میکردند که با خشت دستساز ساخته میشد. ساکنان این تپه در آن دوره، مشغول به کشاورزی و دامداری بودند و با مردم بینالنهرین ارتباط فرهنگی و تجاری داشتند.